جدول جو
جدول جو

معنی کر کر کاردن - جستجوی لغت در جدول جو

کر کر کاردن
بلبل زبانی کردن، کرکر کردن، خندیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ صَ بَ تَ)
خندیدن نه به حد. (یادداشت مؤلف) ، با حداقل درآمد زیستن. با اقل معاش ساختن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کروکر کردن
تصویر کروکر کردن
بملایمت پیش بردن کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرکر کردن
تصویر کرکر کردن
خندیدن نه به حد، با اقل معاش زندگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حرف بی جا گفتن، پرحرفی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خندیدن، کرکر کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا کردن، زیاد حرف زدن، به سختی کسی را توجیه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی